نویسنده: افسانه واحدیار

سبک زندگی نویسنده‌ها و اهل قلم با مردم عادی فرق می‌کند؛ چون نوشتن امر ذهنی است پیوسته روان نویسنده را مشغول می‌دارد معمولاً نویسنده‌های حرفه‌ای تلاش می‌کنند با خلوت‌گزینی و پناه بردن به تنهایی‌، بهداشت روان‌ را رعایت کنند و ذهنشان را از پراکندگی و آشفتگی دور بدارند تا روند نوشتن‌ را بهتر بتوانند پیش ببرند. مسلماً با تقسیم کار جنسیتی جامعۀ مردسالار چنین امری برای یک مرد کار ساده‌ای است. اما امان از زمانی که زن باشی، تشکیل خانواده داده باشی و ذوق نوشتن هم خواب از چشم‌هایت ربوده باشد. راستی آیا تا به حال در مورد زنان شاغلی که طبق عرف جامعه مدیریت خانه و امور فرزندان را به دوش دارند و در عین حال می‌نویسند فکر کرده‌اید؟ به نظر شما اداره این سه مشغله به موازات هم‌دیگر کار دشواری نیست؟

تعجبی ندارد که خیلی از زنان اهل قلم پس از ازدواج کم‌کار می‌شوند یا عطای نوشتن را به لقایش می‌بخشند. چون ادارۀ هم‌زمان وظایف بیرون خانه، ادره امور خانه و نوشتن کار طاقت فرسایی است. علت اینکه در طول تاریخ کفۀ تولیدات متنی بانوان کم‌وزن بوده و ما نویسندۀ بزرگ زن کمتر داشته‌ایم همین مناسبات نامتوازن بوده است. تقسیم کار و محول کردن فرزند پروری و کارهای داخل خانه به زنان منجر به عدم رسیدگی‌شان به کارهای ادبی هنری و … می‌شود. ویرجینیا وولف می‌گوید: «اگر شکسپیر خواهری به همان نبوغ خود داشت، باز آن خواهر به سبب گرفتاری زن بودن (مادر بودن، اداره منزل و غیره) هرگز فرصت نمی‌یافت که شکسپیر شود»(شمیسا،1397: 274) که حرف درستی است. مسئولیت‌های امورخانه به دلیل وقت‌گیر بودنش یکی از موانع عدم رشد زنان در طول تاریخ بوده است. در طی این دو دهه زنان افغانستان تلاش‌ کردند تا تقسیم ناعادلانه کارها را برهم بزنند. آنها بر این باور بودند که اگر تهداب برنامۀ آموزشی تربیتی تغییر کند شاید نسل بعدی زنان کشور روزگار بهتری داشته باشند. برخی بر این عقیده بودند که کتاب‌های تعلیمی نصاب معارف بر تقسیم کار و تبعیض‌های جنسیتی اثر گذار است. تحقیقاتی بر روی کتاب‌های دورۀ ابتدایی وزارت معارف انجام دادند و تمام کلیشه‌هایی را که به دانش آموزان القا می‌کرد که مدیریت کارهای خانه مختص به زنان است و حوزۀ بیرون مربوط به مردان با استدلال برجسته ساختند و خواهان بازبینی و اصلاح آن شدند که متأسفانه راه به جایی نبرد. کتاب‌های تعلیمی که سال 1398 منتشر شد به شیوۀ پررنگی جنسیت‌زده است و تقسیم دو حوزه هم همچنان پررنگ پا برجاست. تغییر این ذهنیت کار ساده‌‌ای نیست و زمان می‌برد تا آگاهی افراد بالا برود و مردان به اندازه زنان در قبال رسیدگی به امور داخلی خانه و فرزندان خود را مکلف و مسئول بدانند. 

متأسفانه همان‌گونه که خانه‌داری اعتبار شغلی ندارد نویسندگی در جامعه ما نیز عایدی برای نویسنده به ارمغان نمی‌آورد. نویسنده مجبور است برای گذراندن چرخ زندگی در کنار نوشتن شغلی نیز برای خود مهیا بسازد تا بتواند با دستمزدی که کمایی می‌کند روزگار بگذراند. یکی از عوامل کم‌رنگ بودن امر نوشتن در جامعه ما و اینکه کمتر نویسنده‌های حرفه‌ای ‌داریم همین نان نداشتن کار نوشتن می‌باشد. با این حال کسانی هستند که عشق به نوشتن وادارشان می‌کند پیوسته بدون هیچ چشم داشتی بنویسند و آثارشان را رایگان در اختیار خوانندگان قرار دهند.

تا سده اخیر زنان به دلیل مناسباتی که جامعه مرد سالار به آنها تحمیل کرده بود کمتر توانسته‌اند دست به خلق آثار هنری و ادبی بزنند. اما خوشبختانه در این سدۀ اخیر ما شاهد نویسنده‌های زن برجسته‌ای در اغلب کشورها هستیم. تولیدات متنی زنان گیرایی خاص خود را دارد و مطالعه آنها توسط مخاطبان زن مملو از دلچسپی و حس همذات‌پنداری است. خصوصاً متونی که بعد اعترافی آن پررنگ می‌باشد و یا نویسنده روایتی زنانه ازمسائل ارائه می‌کند. زنان به دلیل اینکه کمتر با نگاه زنانه اثر خلق کرده‌اند وقتی از زاویه نگاه خودشان اثر می‌آفرینند متون‌شان تازگی‌ها و گفتنی‌های فراوانی دارد.

«شیر تلخ» کتابی از نویسندۀ مشهور ترکیه الیف شافاک می‌باشد که در ژانر اتوبیوگرافی نوشته شده است. نویسنده در این کتاب دغدغه‌های ذهنی‌اش را در آستانه مادر شدن روایت می‌کند. باردار شدن و مادر شدن توازن زندگی را بر هم می‌زند و برای یک نویسنده حرفه‌ای که هم‌ و غمش نوشتن می‌باشد مواجهه با این پدیده با تمامی شیرینی که به همراه دارد خالی از کلافگی و سردرگمی نیست. علاوه بر منولوگ‌هایی که راوی با خودش و من‌های متعدد درونی‌اش دارد به روایت حس ویار داشتن، باورهای خرافی مثل آل و زن باردار و افسردگی پس از زایمان از نگاه یک زن می‌پردازد. همچنین در خلال داستان به زندگی زنان هنرمند و مشکلات فرا ‌راه‌شان در طول تاریخ پرداخته نشان می‌دهد که زنان نویسنده‌ برای اینکه بتوانند به امر نوشتن بپردازند متحمل مرارت‌های فراوانی شدند. چون ساختار زندگی در جامعه مرد سالار فضای مناسبی برای نوشتن زنان نیست. زنان مجبور هستند برای اینکه کارهای مربوط به خانه و مواظبت از فرزندان به خوبی انجام شود خدمت‌کاری استخدام کنند تا خودشان بتوانند به نوشتن بپردازند و لازمه این کار هم داشتن استقلال‌مالی و سرمایه است. در این کتاب خواننده متوجه می‌شود که ثروت نقش برجسته‌ای در داشتن وقت بیشتر برای پرداختن به ادبیات داشته است چنانکه ویرجینیا ولف علاوه بر اینکه «اتاقی از آن خود داشت؛ آشپز، خدمتکار، پیشکار و باغبان هم از آن خود داشت». کارهایی که اینها باید انجام می‌دادند را عادت داشت روی تکه‌ کاغذهایی بنویسد این کار از نظر وقت نسبت به آنکه رو در رو با آنها هم صحبت شود مقرون به صرفه‌تر بود.

خواننده با اتمام این کتاب آرزو می‌کند که کاش زنان بیشتر بنویسند و از جهان زنانه‌ روایت‌های بیشتری ارائه کنند تا به کمک این نوشته‌ها شناخت مردان از زنان بیشتر شود و هم خود زنان بتوانند عمیق‌تر به جهان خود و آنچه بر آن‌ها می‌گذرد بنگرند.

این نوشته را با سطرهایی از این کتاب به اتمام می‌رسانم.  

«گاهی اوقات بزرگ‌ترین جایزه برای یک نویسندۀ زن دریافت جوایز بزرگ ادبی مانند بوکر و جایزۀ اورنج نیست بلکه پیدا کردن یک پرستار دلسوز و سخت‌کوش برای کودکش است.»(شافاک،1396: 67)

«نویسندگان زن بازی را در حالیکه هفت صفر عقب هستند آغاز می‌کنند»(همان، 45)

منابع:

1. شافاک، الیف. ( 1396). شیر تلخ. ترجمه شالیز فدایی‌نیا و سیامک تقی‌زاده، تهران: ملیکان.

2. شمیسا، سیروس. (1397). مکتب‌های ادبی. چاپ یازدهم، تهران: قطره.

By

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *